شبکه یک - 24 اردیبهشت 1400

انتخابات ، "حق الناس"و "بازی باافکارعمومی" ( انتخاب شدگان ،آیا پاسخگو بوده اند؟)

نشست ( مشارکت و "احترام به خود")_ به استقبال انتخابات _ ۱۳۹۸ {دانشگاه امیرکبیر}

بسم‌الله الرحمن الرحیم

فرمودند که تمرکز بحث در خصوص مقوله نقد و نظارت بر سیستم و حاکمیت از طرف افکار عمومی بطور عام، و دانشگاه و جریان دانشجویی بطور خاص متمرکز باشد. سه نکته در این باب از زاویه نگاه کلی عرض می‌کنم و بعد دوستان نکته یا سؤالی داشتند بفرمایند.

مسئله اول این استکه در نگاه اسلامی به عنوان ایدئولوژی این انقلاب، اساساً مردم، آحاد این جامعه صرفاً نگاه‌های تحت امر، تحت فرمان، تحت نظر، تابع فقط نیستند البته طبیعی است که نظام شهروندی و اساساً مفهوم دولت و بخصوص دولت مدرن در همه جای دنیا با هر ایدئولوژی‌ای و پیش‌زمینه‌ای مقوله حق‌الطاعه و حق فرمانبری لوازم قطعی مقوله مشروعیت است یعنی اگر مشروعیت با هر مبنایی در یک ساختار حاکمیتی پذیرفته شد لازمه مشروعیت از دو طرف یکی اطاعت است یکی پاسخگویی. یعنی همه جای دنیا، هر جا نظام سیاسی مستقر برقرار میشود معنی‌اش این است که در هر جامعه‌ای، جامعه، مردم شهروندان تابع قانون هستند از قانون اطاعت می‌کنند و در عین حال حق نظارت و سؤال نسبت به حاکمیت دارند. حاکمیت در برابر مردم وظایفی دارد و متعاقباً اختیاراتی دارد که بدون آن اختیارات نمی‌تواند وظایف خود را انجام دهد در واقع آن اختیارات، اختیارات مربوط به اشخاص حقوقی است گرچه آن را اشخاص حقیقی نهایتاً اِعمال می‌کنند ولی مربوط به نهادهاست. بسیاری از نظام‌های سیاسی قدیم و جدید، شرق و غرب در دنیا وقتی یک سیستم و حاکمیتی را با مبانی خدشان مشروع اعلام می‌کنند عمدتاً نه تنها وظیفه بلکه حقی برای آحاد معمولی مردم قائل نیستند روی کاغذ قائل‌اند ولی در واقع قائل نیستند بعد از این که در دموکراسی به یک کسانی این‌ها رأی دادند و این‌ها آمدند 4 سال، کل قوه مجریه و کل اموال عمومی در اختیارشان است راجع به سرنوشت مردم دارند تصمیم می‌گیرند، قوه مقننه که هر دو با رأی مردم سر کار می‌آیند به اصطلاح دموکراتیک هستند ولی تا 4 سال، آیا وسط این 4 سال چگونه باید پاسخگوی تصمیمات و رویکردهایشان باشند اعم از تصمیم‌سازی‌های کلی تا یک تصمیمات اجرایی مثل همین اخیراً مسئله بنزین در کشور ما و این ماجرای تلخی که آفرید یک ناکارآمدی، بی‌کفایتی و حتی تخلف از قانون از سوی حاکمیت و سوء استفاده، فرصت‌طلبی و جنایت از طرف نیروهای سازماندهی شده دشمن در خارج و داخل و همین‌طور افکار عمومی برخی از نوجوانانی که آموزش سیاسی ندیدند آموزش رسانه‌ای ندیدند و سریع هرچه می‌شنود باور می‌کند مجموعاً ما از سه طرف احتیاج به آموزش داریم و داشتیم. هم حکومت، مسئولین ما هنوز باید آموزش ببینند مثل این که بلد نیستند. هم در روش اعتراض باید آموزش ببینیم که ظرفیت‌های قانونی بسیاری برای اعتراض داریم باید ببینیم موانع چیست چرا این ساختارها گاهی به موقع سریع عمل نکرده و نمی‌کند و آموزش در باب آگاهی و خودآگاهی نسبت به توطئه‌ها که وقتی یک زخم اقتصادی و اجتماعی بوجود می‌آید مثل این که حواس‌مان نیست که مگس‌ها و کرم‌ها از چپ و راست می‌آیند که آن به مسئولین و مجریان قانون و این تیپ‌های امنیت و اطلاعات مربوط می‌شود. هر سه طرف قضیه احتیاج به آموزش دارند و داریم. اما سه‌تا سؤال را اجمالاً جواب می‌دهم و بعد در خدمت دوستان هستیم در حد عقل ناقص خودم تا ببینم به عقل ناقص شماها چه می‌رسد.

سؤال اول: آیا ما زمینه مکتبی و مذهبی یا مانع مکتبی و مذهبی داریم در باب نظارت تک‌تک مردم و عادی‌ترین مردم بر نظام‌های حاکمیتی و تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌ها؟ پاسخ این است که نه تنها مانع نداریم بلکه تشویق و تحریک در حد وجوب دینی و شرعی داریم. یعنی شما فقط کافی است یک عنوان امر به معروف و نهی از منکر را در نظر بگیرید که در روایات متعدد ما داریم و خود خداوند متعال در قرآن می‌فرمایند که شاید در رأس واجبات است. امر به معروف و نهی از منکر، یعنی تک تک مردم، عادی‌ترین مردم و شهروندان، حق دارند نسبت به عالی‌ترین نهادهای تصمیم‌گیری حاکمیتی نظارت کنند، سؤال کنند، نقد کنند و اعتراض کنند و پاسخ بطلبند. حالا یک قدم جلوتر. در فرهنگ اسلامی – شیعی، در فرهنگ قرآن و روایات و سنت، بالاتر می‌گوید نمی‌گوید حق دارید بلکه می‌گوید وظیفه دارید. حضرت امیر(ع) در خطابه‌شان و سخنرانی‌شان خطاب به مردم همان اوایل حاکمیت‌شان به مردم فرمودند این که شما از من سؤال کنید و به من توضیح بدهید و از من پاسخ بخواهید نه تنها حق شماست اصلاً بالاتر است و حق من است. خیلی تعبیر عجیبی است یعنی در بالاترین تفسیرهای دموکراتیک در جهان، سوال از نهادهای تصمیم‌گیری حق مردم است که چرا این‌طوری تصمیم گرفتی؟ چه کسی پاسخگوست؟ در نهاد اسلامی و فرهنگ شیعی بالاتر از این است حاکمیت می‌گوید حق من است، شما هم این حق را اِعمال نکنید من از شما می‌خواهم. حضرت امیر(ع) می‌گوید حق من است من حقم را از شما می‌خواهم. حق من چیست؟ این که شما از من سؤال کنید، روند مدیریت و حاکمیت ما اسلامی باید شفاف باشد. ایشان فرمودند حکومت دینی حکومت در اتاق شیشه‌ای است من هیچ چیز را از شما مخفی نکرده‌ام. چهار سال و خورده‌ای به اندازه یک دوره ریاست جمهوری حضرت امیر(ع) حکومت کرده است و بعد ترور شد شهید شد. ایشان فرمود بخدا سوگند در این مدت «وَاللهِ ما کَتَمْتُ وَ شْمَةً، وَ لا کَذَبْتُ کِذْبَةً» (خطبه 16)؛ به خدا سوگند در این مدت یک دروغ به شما مردم نگفتم و به خدا سوگند هیچی را از شما مخفی نکردم فقط یک استثناء داشت و آن مسائل امنیتی و اطلاعاتی بود که اگر به شما می‌گفتم دشمن می‌فهمید و به شما ضربه می‌زد. فقط مسائل اطلاعاتی و امنیتی را من به شما شفاف و علنی نگفتم آن هم توضیحات و علت آن را گفته‌ام و الا در مسائل مالی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، روابط بین‌الملل، حضرت امیر(ع) فرمود من هیچی را از شما مخفی کردم و نه هیچی را به شما دروغ گفتم. این می‌شود حکومت دینی. مخفی‌کاری از مردم ما نداریم! اصلاً هیچ تصمیمی، حتی با حُسن نیت. شما همین تصمیم اخیر را دیدید که مسئولین قوه مجریه گفتند که ما مواظب بودیم هیچ کس نفهمد مردم نفهمند چه زمانی می‌خواهیم این کار را اجرا کنیم و مخفی گذاشتیم! خب مگر قرار بوده به مردم شبیخون بزنید، مگر جنگ و عملیات است که یک‌جوری حمله کنیم کسی نفهمد بعد مسئولین هم تازه بگویند خودمان هم نمی‌دانستیم! این دیگر نورٌعلی‌نور است. یعنی نه خودشان بدانند نه مردم بدانند! مثل عملیات چریکی نصفه شب! مگر جنگ با مردم است؟ این احترام به شعور و آگاهی مردم است، توضیح دلائل از ماه‌ها قبل و هزاران مسئله. یک مسئله کوچک که البته کوچک هم نبود بعضی از مسئولین گفتند تمام شد! آثار بسیار بدی گذاشت، ده‌ها نفر کشته شدند حداقل 1500 میلیارد خسارت خورد! 700- 800تا بانک نابود شد، هزاران خودپرداز نابود شد، صدها آمبولانس را آتش زدند، چندصدتا ماشین شخصی مردم آتش زده شد یک عده‌ای کشته شدند که هنوز هم معلوم نیست چه کسی زده، چه کسی خورده؟ قضیه چطوری بوده است؟ خب این‌ها که معنی ندارد بگوییم تمام شد، تمام نشد! از یک مسئله ظاهراً کوچکی که به راحتی با روش عقلانی قابل مدیریت بود و هست بگیرید تا تصمیمات بزرگتر. مسئولین ردة یک کشور گفتند که نه مردم راحت و عادی بودند اصلاً کسی معترض نبود ما بررسی کردیم بعضی مراجع اعتراض کردند بعد اغتشاشات شروع شد! یعنی تقصیر مراجع افتاد. یا بعضی از نمایندگان اعتراض کردند خب این‌ها خلاف واقع است این تحلیل اصلاً واقعی نبود، نمی‌گویم حق یا باطل، اصلاً درست نبود. بخشی از مردم به دلیل روش‌هایی که اِعمال شده و دارد می‌شود بی‌اعتماد شدند و نسبت به بعضی از تصمیمات حاکمیتی کم‌اعتماد شدند و در ذهن بعضی‌هاست که بعضی‌ها دروغ می‌گویند چنانکه بعضی‌ها واقعاً دروغ هم می‌گویند و این تصاعدی در افکار عمومی بالا می‌رود وقتی اعتماد نسبت به تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان ضعیف شد و آسیب‌پذیر شد نمی‌توانید شعار عدالت و صداقت و شفافیت بدهید و بعد نمی‌توانید از جامعه انتظار تبعیت از قانون و قانون‌پذیری داشته باشیم در واقع جرقه اولیه قانون‌شکنی از طرف مسئولین زده می‌شود اول در حاکمیت یک کسانی در سه قوه یک کسانی قانون‌شکنی می‌کنند و انعکاس این در جامعه سرریز می‌شود یک بخش‌هایی هم فرصت‌طلب هستند یک بخش‌هایی هم ساده‌لوح هستند و یک بخشی هم سوء استفاده‌چی، یک بخشی هم نه واقعاً حق‌شان پایمال شده یا فکر می‌کنند پایمال شده، سؤال دارند و حق سؤال دارند. این خبرهایی که راجع به بعضی از اختلاس‌ها و رشوه و رانت‌خواری که فلانی بچه‌اش را به آمریکا و انگلیس فرستاده، خب راست و دروغ و مبالغه این خبرها همه این‌ها روی همدیگر اثر می‌گذارد. خ.ر، ب.ز چه کار کرد، این‌قدر رانت، پانصد میلیارد، هزار میلیارد برداشته پس نداده ضامن نداشته، خب این‌ها صدمه می‌زند و این‌ها خلاف ضوابط اسلامی است این‌ها خلاف ضوابط حکومت اسلامی است این می‌شود حکومت غیر اسلامی، مشروعیت ما بخطر می‌افتد. رهبری چند بار گفت مشروعیت ما در گرو عدالت ماست ما اگر استانداردهای عدالت را نتوانیم رعایت کنیم دیگر مشروعیت نخواهیم داشت لذا این تقابل بین ولایت و عدالت، که بعضی‌ها می‌گویند ولایت مقدمه عدالت است این هم غلط است خود ولیّ‌فقیه صریح گفته، نبیّ هم گفته، شرط مشروعیت این حکومت، شرط مشروعیت حاکمیت و ولایت خود فقیه، عدل و عدالت و رعایت عدالت است البته با توجه به همه موانع و زمینه‌ها و بسترها و مشکلات و واقعیات در حد توان. بنده اینها را در شورا گفتم و هنوز هم می‌گویم. از این جهت می‌گویم چون در راستای عنوان و موضوع این جلسه است. بنده گفتم و می‌گویم که وقتی که بعد از 10 سال که در شورای انقلاب فرهنگی هی بحث کردیم که بیایید آمایش علمی ما در چه رشته‌هایی چه تعداد دانشجو نیاز داریم در چه سطحی و چرا؟ اصلاً امکان اشتغال در چه رشته‌هایی هست و در چه رشته‌هایی نیست؟ نیازهای کشور کجا هست و کجا نیست؟ همین‌طور کلی‌بافی می‌کنید و بعد از 10 سال هیچ‌کس جواب نمی‌دهد از هرکسی هم که می‌پرسیم چه کسی باید به این سؤال جواب بدهد که 10 سال پیش تصویب شده؟ هیچ کس جواب نمی‌دهد! می‌گوییم وزارت علوم باید جواب بدهد؟ وزارت دیگری باید جواب بدهد؟ رئیس جمهور باید جواب بدهد؟ دانشگاه آزاد جواب بدهد؟ آخرش یکی از وزرای محترم گفت نه آقا ما مسئول آن نیستیم سازمان برنامه و بودجه باید جواب بدهد. سازمان برنامه و بودجه هم می‌گوید اصلاً به من چه ربطی دارد؟ بالاخره به چه کسی ربط دارد؟ بنده آن‌جا گفتم مسائل اجتماعی و اقتصادی ظروف مرتبطه است. وقتی چند هزار دیپلم بیکار را به چند هزار کارشناس و کارشناسی ارشد و دانشجوی دکتری بیکار تبدیل کنید و بعد از این که سال‌ها زحمت می‌کشد خودش، خانواده‌اش، با امید و تلاش، بعد آخرش می‌بیند دکترایش را گرفته یا کارشناسی ارشدش را گرفته بعد می‌بیند شغل نیست اصلاً نیازی به این تعداد فارغ‌التحصیل در این رشته نبوده و بعد ما در یک رشته‌هایی ما 10تا متخصص واقعی درجه یک نداریم، در یک رشته‌هایی هزاران فارغ‌التحصیل داریم که کشور نیازی ندارد، همین‌ها را گفتیم، گفتیم این‌ها به هم مربوط است، خب این عصبانی می‌شود، عقده و کینه‌ها بوجود می‌آید و بعد هم خبر می‌رسد که فلان‌جا ب.ز و خ.ر صد میلیارد، هزار میلیارد از بانک گرفتند و این نمی‌تواند خب این عصبانی می‌شود دستش به تو نمی‌رسد هر کار دیگری که بتواند می‌کند. دشمن این وسط هست ولی صدماتی که ... چون یکی از دوستان در شورای فرهنگی گفت بله ضد انقلاب این کار را کرد. گفتم ما دو گروه ضد انقلاب داریم یک ضد انقلاب خارج حکومت و خارج کشور و یک ضد انقلاب داخل حکومت. بنده معتقدم آن ضد انقلابی که داخل حکومت است کلید این اغتشاشات را زد منتها به جای جواب توهین و خاموش باش و به شما ربطی ندارد، ما و شما باید به وظایف‌مان عمل کنیم چه گوش کنند چه نکنند، چه بگویند ساکت باش، چه بگویند ساکت نباش. ما اعتراض داریم بخشی از مردم اعتراض دارند. حق دارند اعتراضات‌شان را بگویند. پیامبر اکرم(ص) فرمودند مسلمان‌ها شما گوسفند نیستید، «کلّکم راع» تک تک شما چوپان هستید «کلّکم راعی» تک‌تک‌تان چوپان هستید. یک تعبیری از جناب حضرت مسیح(ع) نقل شده که شما مردم همه گوسفندان خدایید! این روایت اگر درست باشد منظورش این است که یک چوپان نسبت به برّه‌هایش چقدر محبّت و علاقه دارد خداوند نسبت به شما این‌قدر علاقه دارد اگر سند روایت درست باشد معنی‌اش این است آن وقت این روایت درست می‌شود و معنی خوبی دارد. بعضی‌ها گفتند این را کلیسا ساخت که مسیحیان، متدیّنان گوسفند باشند اگر به معنای دیگرش باشد! آن وقت پیامبر اکرم(ص) در برابر این نگاه یا اگر نگوییم در برابر بگوییم در تکمیل این نگاه، فرمودند شما گوسفند نیستید تک‌تک شما چوپان هستید «کلّکم راع و کلّکم مسئول عن رعیّته» تک‌تک‌تان خودتان را مسئول جامعه و کل امّت بدانید نگو من دانشجوی فلان رشته فنی‌ام من در امیرکبیر هستم چه ربطی به مسائل اجتماعی و امت دارد! آن‌جا نگفتند شما چه کسی هستید و چه کسی نیستید هرکسی به صرف مسلمانی و به صرف عضویت در این امت و جامعه مسئول کل امت هستید در حد توان‌تان. شما نگهبانید و باید پاسخگو کنید و پاسخگو هم باشید اگر یک انحطاطی در جامعه و بخصوص در حکومت اتفاق بیفتد به لحاظ فرهنگی، اقتصادی، سیاسی، فساد در حکومت، رشوه،‌ اختلاس، رانت‌خواری، سازش در حکومت که تسلیم امپریالیزم و استکبار غرب بشوند به آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها باج بدهند و عزت و حیثیت و حقوق ملت ایران، استقلال این ملت را به تدریج بی‌سروصدا بفروشند اگر سکوت کنید و جلوی او نایستید، جلوی استبداد و انواع استبداد و انواع نفوذهای استعماری خب شما مسئول هستید یعنی نمی‌توانید بگویید من یک نفر از مردم بودم! من یک آدم بین 80 میلیون آدم بودم! خیر؛ پیامبر(ص) فرمود باید تک‌تک‌تان جواب بدهید. قرآن قبل از پیامبر خود خدای متعال در قرآن می‌فرماید: «المؤمنون و المؤمنات» زن و مرد هم نداریم که بگوییم مردها مسئول مسائل سیاسی و اجتماعی هستند خانم‌ها دخالت نکنند! نه؛ قرآن صریح می‌فرماید، تازه اگر می‌فرمود «المؤمنون» باز هم شامل زن و مرد بود. خدای متعال در قرآن عمداً می‌فرماید «المؤمنون و المؤمنات» مردان و زنان مسلمان و مؤمن «بعضهم اولیاء بعض» شما همه‌تان نسبت به همدیگر ولایت دارید. به چه معنا؟ یعنی حق نظارت، سؤال، دخالت در مسائل اجتماعی نه در حریم خصوصی هر کسی. آن‌جا را می‌گوید فضولی نکنید در حریم عمومی. زن و مرد نداریم. هرکسی تک‌تک ما خداوند در قرآن می‌فرماید باید ناظر باشید و خودتان سرپرست و رئیس و رهبر احساس کنید و هرجا منکر ضد ارزش، فساد، بی‌عدالتی، گناه و خیانت می‌بینید جلوی بایستید و اعتراض کنید هرجا چه در اقتصاد، چه در سیاست، چه خانواده و چه روابط بین‌الملل، شامل همه چیز است و هر جا ضعف میارهای ارزشی را می‌بینید باید فرمان بدهید و به معروف امر کنید، اول خواهش کنید ولی به خواهش اکتفا نکنید، دستور بدهید، تک‌تک‌تان دستور بدهید. چرا می‌گوید امر به معروف وظیفه تک‌تک‌تان است؟ یعنی به این معنا تک تک شما در حوزه اختیارات خودتان رهبر هستید. در روایات می‌فرمایند «اسمی الفرایض و اشرفها و بها تقام الفرایض» عالی‌ترین قلّه واجبات و شریف‌ترین و مهم‌ترین تکلیف شرعی می‌فرماید همین است امر به معروف و نهی از منکر. یعنی همه ما باید اجتماعی باشیم فقط درس و بحث مهندسی و فنی و ریاضی فقط در این‌ها یک وقت غرق نشوید، این‌ها را بخوانیدو در کنار آن شما به عنوان یک مؤمن و مسلمان باید ناظر مسائل اجتماعی باشید. معروف و منکر یعنی ارزش و ضد ارزش، یعنی درست و غلط، یعنی عدل و ظلم، یعنی حق و باطل. نباید بی‌طرف باشیم، بی‌تفاوت باشید خیانت کردید به خودت و به جامعه‌ات و باید جواب بدهید.

روایت دیگری که در این باب عرض می‌کنم خواهش می‌کنم دقت کنید دایره شمول، چون صحبت ما مردم‌سالاری دینی، آزادی و حق و وظیفه نقد و نظارت و پاسخگو کردن هرکسی که هر مسئولیتی دارد. امام باقر(ع) فرمودند امر به معروف و نهی از منکر یعنی نظارت و حضور اجتماعی، احساس مسئولیت اجتماعی، ضرورت بی‌طرف نبودن و موضع‌گرفتن به روش درست البته، این «سَبیلُ الأنبیاءِ،»ست این خط کل انبیاء است. از اولین تا آخرین پیامبر خط‌شان همین بود یعنی مسئول هستید مراقب باشید جامعه به لحاظ اخلاقی، اقتصادی، سیاسی دچار انحراف و فساد نشود «و مِنهاجُ الصُّلَحاءِ،» منش همه درستکاران و انسان‌های شریف در طول تاریخ روش‌شان همین بوده، اصلاً مرز انسان شریف، انسان باشرف و بی‌شرف، صالح و فاسد امام باقر(ع) می‌فرمایند همین است انسان بی‌شرف کسی است که فساد و ظلم را می‌بیند و می‌گوید به من ربطی ندارد من بی‌طرفم و بی‌تفاوت است و سرش را پایین می‌اندازد و می‌گوید من خودم و منافع خودم مشکلات شخص خودم را باید حل کنم. انسان شریف و باشرف کسی است که نگران بقیه هم باشد. انقلابی بودن، علوی بودن، عدالتخواه بودن معنی‌اش همین است یعنی نگران بقیه آدم‌ها باش و با دیگران باش، هی من نگو، ما بگو. این‌ها تفاوت‌هایش هست و بعد فرمودند «فریضَةٌ عَظیمَةٌ،» اولاً فریضه است نگویید این یک کار مستحبّی است اگر ما فرق کردیم به عنوان اضافه کار، در مسائل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و اخلاقی و دینی هم دخالت می‌کنیم، نظارت می‌کنیم امر به معروف و نهی از منکر می‌کنیم و الا واجب نیست، می‌فرماید «فریضةٌ» واجب است مثل نماز و روزه‌ات هست آن هم یک واجب معمولی نیست بلکه «فریضَةٌ عَظیمَةٌ،» یک تکلیف فوق‌العاده بزرگ است از تکالیف دیگر مهم‌تر است «بِها تُقامُ الفَرائضُ،» اگر این بود بقیه فرایض و و اجبات و تکلیف‌ها اقامه می‌شود اگر این یکی تعطیل شد و هرکسی فقط به فکر خودش بود و گفت به من‌چه و بتوچه، امام باقر(ع) فرمودند بقیه ارزش‌ها و بقیه احکام هم همه تعطیل می‌شود چون کسی نظارت نمی‌کند، کسی سؤال نمی‌کند، کسی اعتراض نمی‌کند «و تَأمَنُ المَذاهِبُ،» مذاهب یعنی راه‌ها، یعنی امنیت، امنیت اجتماعی،‌ امنیت فردی، امنیت اقتصادی، امنیت فرهنگی، امنیت سیاسی به این نظارت‌ها بوجود می‌آید اگر هرکسی فقط به فکر منافع خودش هست گفت اگر من سؤال کنم ممکن است برایم بد شود یا اصلاً به من‌چه، چرا من خودم را فدای جامعه کنم، اگر کسی این حرف‌ها را زد امام باقر(ع) فرمودند که امنیت جامعه در همه ابعاد به تدریج متزلزل می‌شود و آن جامعه به سمت فروپاشی اجتماعی می‌رود «و تَحِلُّ المَکاسِبُ،» یعنی اقتصاد مشروع‌، اقتصاد حلال، اقتصاد عادلانه و اخلاقی با این نظارت و سؤال است که به جریان می‌افتد یعنی اگر کسی گفت آقا بانک‌ها چه کار می‌کنند؟ هر کار می‌کنند بکنند! به چه کسانی وام دادند؟ هزار میلیارد، چرا دادند؟ چقدر دادند؟ با چه حساب دادند؟ چه شد؟ مصرف شخصی شد؟ خصوصی‌سازی چطوری اِعمال شد؟ درست اِعمال شد یا غلط اِعمال شد؟ همین مسئله سوبسیدها، مسئله بنزین، همه این‌ها، مکاسب یعنی ممرّ درآمد، یعنی تولید ثروت و اقتصاد. امام باقر(ع) فرمودند اگر گفتید این سیاست‌ها و این کارها به ما چه ربطی دارد آن وقت راه اقتصاد مشروع را می‌بندید و اقتصاد نامشروع و ظالمانه باب می‌شود با این نظارت و امر به معروف و نهی از منکر است که اقتصاد را می‌توانید سالم و مشروع نگه دارید «و تَحِلُّ المَکاسِبُ، و تُرَدُّ المَظالِمُ،» و حقوقی که قبلاً پایمال شده به این شکل دوباره قابل اعاده است. این‌جا نباید بگویید حالا هرچه بوده گذشته! نخیر نگذشته! اگر جایی تخلف شده و بی‌عدالتی شده باید بیایید جواب بدهید کسانی که خلاف کردند باید تنبیه شوند و کسانی که خیانت کردند باید مجازات شوند چه در حکومت چه در بیرون حکومت. چه ضد انقلاب و داخل حکومت و چه ضد انقلاب بیرون از حکومت. چون ضد انقلاب درون و بیرون حکومت، کارکردشان یکی است، حکومت را نامشروع می‌کنند و ارتباط‌شان را با مردم قطع می‌کنند. پایه‌های مردمی حکومت را تضعیف می‌کنند. «و تَعمُرُ الأرضُ،» این هم جالب است «تَعمُرُ الأرضُ،» عمارت زمین، یعنی آبادی، توسعه، رفاه، پیشرفت. امام باقر(ع) اگر درست در مسائل اقتصادی و مدیریتی و اجتماعی امر به معروف و نهی از منکر کردید نظارت علمی، پیشنهادات دقیق و انتقادات درست علمی کردید آن وقت «تَعمُرُ الأرضُ،» جامعه‌تان آباد می‌شود و پیشرفت می‌کنید، رفاه، تولید ثروت، بهداشت، امنیت، آموزش، این‌ها درست می‌شود اگر نکنید و بگویید هرکسی می‌خواهد فقط بار خودش را ببندد من چه کار کنم؟ استخدام بشوم؟ کجا حقوقم بهتر است؟ بروم خارج؟ بیایم داخل و... که وضع من بهتر شود! وضع ملتت چه؟ جامعه؟ امت؟ بشریت؟ کل مسلمین؟ کل مستضعفین جهان؟ این‌ها به تو مربوط نیست؟ نگاه دینی می‌گوید همه این‌ها به تو مربوط است و تو به همه مربوطی. این که شاعرانه بگویی بنی‌ادم اعضای یکدیگرند و... خب این‌ها هزینه دارد اگر همین را قبول داشته باشی که این جمله و شعر زیبای سعدی، ترجمه روایت پیامبر اکرم(ص) است که همه‌تان اعضای یک پیکرید. شما الآن دندان‌تان درد بگیرد، سرت درد بگیرد، پایتان درد بگیرد بقیه بدن‌تان که نمی‌گوید خب آن‌جا دارد درد می‌گیرد من که دردم نمی‌گیرد من می‌خوابم! اصلاً نمی‌توانی بخوابی کل این بدن خوابش نمی‌برد. پیامبر(ص) فرمود جامعه نسبت به هم، باید این‌گونه باشید. این آیه قرآن را دیدید که می‌فرماید: «وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَمیعًا وَلا تَفَرَّقوا» (آل عمران/ 103)؛ یعنی همه به ریسمان الهی که شما را قرار است بالا بکشد همه با هم چنگ بزنید و با هم بالا بیایید پراکنده نشوید که هرکسی بگوید تنها خود من می‌خواهم به حبل الهی اعتصام کنم، نه همه با هم بیایید. یک روایت داریم از پیامبر(ص) که فرمودند: «کلوا جمیعاً و لا تفرّقوا»؛ کلوا یعنی چه؟ یعنی همه با هم بخورید، همه سر سفره با هم باشید تنها تنها نخورید، تک‌خوری نکنید ولا تفرّقوا؛ پیامبر(ص) فرمود همه با هم بخورید. یک طبقات و افرادی گرسنه هستند و یک عده‌ای از پرخوری بترکند این‌طوری نمی‌شود. «لا تفرّقوا؛» سر سفره هم پراکنده نشوید هوای همدیگر را داشته باشید. خانواده‌هایی گرسنه نمانند. این می‌شود احساس مسئولیت انسانی و اخلاقی. آن وقت امام باقر(ع) می‌فرماید یک کسی بگوید ما توسعه و پیشرفت می‌خواهیم بحث معنویت و اخلاق و آخرت و انسانیت این چیزها هیچی، ما پیشرفت و رفاه می‌خواهیم. امام باقر(ع) می‌فرماید پیشرفت می‌خواهید باید با موانع پیشرفت دربیفتید و عوامل پیشرفت را تقویت کنید. پس این‌جا هم امر به معروف و نهی از منکر و نظارت، پیشنهاد، انتقاد دارید. امر به معروف یعنی پیشنهاد، نهی از منکر یعنی انتقاد. دیگر چه؟ «و یُنتَصَفُ مِنَ الأعداءِ،» هر ملت و جامعه‌ای دشمنانی دارد. عدالت، دشمنانی دارد وقتی می‌توانید انصاف را از آن‌ها بگیرید و جلوی آن‌ها بایستید و از امنیت و کرامت مر دم‌تان دفاع کنید که باز به این مسئولیت نظارت و پرسشگری، امر به معروف و نهی از منکر، هنر بی‌طرف نبودن عمل کنید آن وقت این‌طوری می‌توانید بفهمید که دشمنان جامعه شما چه کسانی هستند که نمی‌خواهند مشکلات شما حل شود؟ چه کسانی دارند شما را تحریم می‌کنند؟ چه کسانی تهدید می‌کنند؟ چه کسانی اغتشاش و ترور را راه می‌اندازند؟ چه کسانی می‌خواهند سیستم را به سمت رشوه و اختلاس و فساد و دیکتاتوری ببرند؟ راهش همین است. و این «تَعمُرُ الأرضُ،» یعنی توسعه و پیشرفت، دوتا معنی این‌جا دارد یکی این که امر به معروف و نهی از منکر، انتقاد و پیشنهاد و اعتراض به مفهوم ماجراجویی نیست که آقا یک عده‌اند همه‌ش منفی‌بافی می‌کنند مدام اعتراض می‌کنند به اسم عدالت و به اسم انقلابی‌گری و انقلابی‌بازی، این‌ها افراطیون هستند اصلاً نمی‌گذارند پیشرفت کنیم! نه آقا. نظارت و نقد و سؤال موتور پیشرفت واقعی است مانع خیانت به اسم پیشرفت است. و از آن طرف هم، چون ببینید یک کسانی می‌گویند ما می‌خواهیم اوضاع روبراه بشود، کشور پیشرفت کند، مشکلات حل شود، دشمن نداشته باشیم، و... راهش را هم می‌گویند شماها نظارت نکنید، سؤال نکنید، امر به معروف و نهی از منکر نکنید، شما دخالت نکنید ما کارها را درست می‌کنیم! هر وقت شما کنار بکشید کارها درست نمی‌شود مسئولین اغلب‌شان را می‌شناسم، همان خوب‌هایشان می‌خوابند و خواب‌شان می‌رود. باید مدام سوت بزنی و سروصدا کنی، باید مدام سؤال کنی. اصلاً دانشجو گروه فشار است منتها گروه فشار دو جور است یک گروه فشاری هستند با چماق و چاقو در کف خیابان‌ها می‌آیند اِعمال فشار می‌کنند این گروه فشار روشنفکری است یعنی مدام باید دانشجو، استاد، دانشگاه‌های ما، راجع به مسائل مختلف، بخصوص تخصصی آن‌جا که بیشتر به رشته‌شان مربوط است باید مدام آماده‌باش باشند، سؤال کنند بگویند این قانون اساسی است، این هم موازین اسلام است، این‌ها حرف‌های امام و رهبری و اصول انقلاب اعلام شده، شما قوه قضائیه، قوه مجریه، مجلس، کجا دارید می‌روید؟ چه کار دارید می‌کنید؟ اگر این کار را کردید امام باقر(ع) می‌فرمایند «و یَستَقیمُ الأمرُ.» امور درست در مسیر خودش می‌افتد و کارها درست می‌شود. جامعه سالم، عادل، متعادل به آن سمت حرکت می‌کنید و بسیاری از مسائل و بحران‌ها حل می‌شود. نه افراط و تفریط و سکوت.

این یک مسئله که خواستم عرض کنم حق نظارت و سؤال و انتقاد بخصوص از طرف جامعه دانشگاهی و حوزوی ما فوق‌العاده مهم است. حضرت امیر(ع) فرمودند – خواهش می‌کنم این را دقت کنید – فرمودند «لَا تَتْرُکوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْی عَنِ الْمُنْکرِ» یک وقت این حساسیت و نظارت را ترک نکنید اگر این کار را بکنید «فَیوَلَّی عَلَیکمْ شِرَارُکمْ» باندهای فاسد و اشرار بر شما کم‌کم حاکم می‌شوند. اگر خفه بشوید، خفه‌خون بگیرید، خفقان بر تو حاکم شود اگر در چارچوب قانون اساسی سؤال نکنیم پیشنهاد ندهیم، نقد نکنیم، امیرالمؤمنین(ع) فرمودند که کم‌کم باندهای فاسد، ارتباطات فاسد، اشرار، آدم‌های کثیف در جامعه شما با همین قانون اساسی درست شما می‌آیند بالا و بر شما حاکم می‌شوند و شما نمی‌فهمید.  اتفاقی که صدر اسلام افتاد، نیم قرن بعد از پیامبر(ص) یزید شرابخوار فاسدالاخلاق آمده خلیفه و رهبر کل جهان اسلام شده که بزرگترین ابرقدرت جهان در آن موقع بود، و امام حسین(ع) فرزند پیامبر(ص) سیدالشهداء(ع) به عنوان مخالف حکومت اسلامی می‌شود و سرش را از بدنش جدا می‌کنند چه اتفاقی افتاد؟ همین اتفاق افتاد؟ همین روز مجلس، سالگرد مدرس است، بروید ببینید چه خبر بود؟ جنبش مشروطه را چه کسانی بپا کردند؟ مردم، متدینین، طبقات پایین، با فتوای علما و مرجعیت. نتیجه آن چه شد؟ حاکمیت انگلیس و تبدیل قاجار به پهلوی، جنگ جهانی و تقسیم ایران بین انگلیس و روس و بعد هم کودتای انگلیس‌ها از طرف پهلوی و حاکم شدن‌شان به ایران. چرا؟ برای این که نظارت نبود، حضور اجتماعی نبود، یک اقلیتی بودند اکثریت خوابیدند! اکثریت گفتند آقا برو کلاه خودت را بچسب که باد نبرد، بتوچه و به ما چه که ارزش‌ها چه شد؟ می‌فرماید این‌ها می‌آیند بر شما حاکم و مسلط می‌شوند و با همان قانون اساسی مشروط رژیم پهلوی‌ها را انگلیس‌ها با یک مجلس فاسد سر کار آوردند! مدّرس‌ها را کشتند، میرزا کوچک‌خان‌ها را کشتند، شیخ محمد خیابانی‌ها را کشتند و... آمدند حکومت را رسماً گرفتند اولین حکومتی که دست‌نشانده خارجی در ایران بوده در تاریخ چند هزار سال ایران، رژیم پهلوی بود که انگلیس‌ها او را آوردند با کودتای اول. با کودتای دوم هم آمریکا و انگلیس. این اولین رژیم در تاریخ ایران بوده که خارجی‌ها آن‌ها را آوردند. خب چرا؟ برای این که اکثریت جامعه کنار کشید. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرمایند اگر این نظارت و سؤال را و این که کجا دارد انحراف ارزش‌ها پیش می‌آید را کنار گذاشتید «فَیوَلَّی عَلَیکمْ شِرَارُکمْ» باندهای فاسد، اشرار که در همه جوامع هستند ولی قدرت دست‌شان نیست کم‌کم آن‌ها به قدرت می‌رسند. آدم‌های صالح و مصلح حذف می‌شوند «ثُمَّ تَدْعُونَ» بعد حالا بنشینید دعا کنید! «فَلَا یسْتَجَابُ لَکمْ» یک دعایتان هم مستجاب نخوااهد شد یعنی فکر نکنید که آقا معنویت بدون مسئولیت! به وظایف اجتماعی‌مان عمل نمی‌کنم ولی خب دعا می‌کنم انشاءالله خداوند صلاح می‌داند خودش کارها را درست کند! حضرت امیر(ع) فرمود این‌قدر دعا کن تا بمیری! وقتی به وظیفه امر به معروف و نهی از منکر و حضور اجتماعی و سؤال و دفاع از ارزش‌ها عمل نمی‌کنید و می‌گویی که سری که درد نمی‌کند چرا با دستمال ببندم! حضرت امیر(ع) می‌فرماید وقتی این کار را می‌کنی قدرت، ثروت، اهرم‌های اقتصادی، رسانه‌ای، سیاسی، ‌تعلیم و تربیت، سیاست خارجه، همه این‌ها کم‌کم دست آدم‌های فاسد می‌افتد یا آدم‌هایی که خودشان کم‌کم فاسد می‌شوند یا فاسد هستند و اشرار هستند، بعد «ثُمَّ تَدْعُونَ» می‌نشینید دعا می‌کنید گریه می‌کنید که خدایا مشکلات ما را حل کن خداوند می‌فرماید «فَلَا یسْتَجَابُ لَکمْ» به هیچ وجه مشکلات شما را حل نمی‌کنم. این خط اصلی انقلاب و معیار است.

امام(ره) می‌گفت این امر به معروف و نهی از منکر باید در این جامعه احیاء شود ضعیف است. انقلاب، امر به معروف و نهی از منکر بود. صدور انقلاب و گسترش انقلاب، امر به معروف و نهی از منکر جهانی است. همه‌اش همان است امام(ره) می‌گفت باید در این جامعه احیا کنیم که هر فردی از مردم، عادی‌ترین مردم در هر شهر و روستا، احساس مسئولیت کنند در این که من هم به سهم خودم باید تلاش کنم که نیکی‌ها، ارزش‌ها و صلاح، گسترش پیدا کند و موانع آن حذف شود. با زشتی و گمراهی و فساد و بی‌عدالتی در حد توانم اعتراض کنم و مبارزه کنم. لذا امام(ره) می‌گوید ما تا آن جامعه‌ای که همه‌مان چنین نقش و مسئولیتی داشته باشیم که آن جامعه کامل اسلامی می‌شود و دنیا و آخرت ما در گرو آن است تا آن‌جا ما خیلی راه داریم. البته ساختارهایش در قانون اساسی هست ولی بعضی‌هایش شاید بیرون درست رعایت نشود که من راجع به آن هم یک نکته‌ای خواهم گفت. ظلم و انحطاط هیچ‌جا ریشه‌کن نمی‌شود مگر این که جامعه در مسیر باشد. آقا حکومت عوض شد خودشان درست می‌کنند! اگر مردم، شماها در صحنه نباشید همان حاکمانی که قرار است کارها را درست کنند همان‌ها خودشان بعضی‌هایشان خراب می‌شوند! ما 20- 25 سال پیش کسانی دانشجویانی داشتیم که مثل شما این‌جاها می‌نشستند سؤال، شور، سخنرانی، اعتراض، انتقاد، عدالتخواهی می‌کردند الآن جزو مسئولین است و همین خودش رشوه گرفته است! البته این‌ها اقلیت هستند ولی خب هستند. هم خودش شماها هم 20 سال دیگر رشوه می‌گیرید! بعضی‌هایتان نه، نمی‌گیرید. بالاخره شیرتوشیر است یک وقت دیدید شماها هم شدید جزو مسئولین این مملکت! وزیری، وکیلی، استانداری، رئیس کلی، آن وقت آنجا معلوم می‌شود همین‌هایی که این‌جا کنار هم نشستید یک عده‌ای‌تان می‌توانید خیانت کنید، فساد کنید نمی‌کنید یک عده‌ای‌تان هم تا بتوانید می‌کنید! یک عده‌ای هم به محض این که ببینید می‌توانید می‌کنید! توجیه می‌کنید. می‌گویید فلانی خورد ما هم سهم خودمان را برداریم. سهم تو نبود، آن هم سهم او نبود. یکی از مسئولین حضرت امیر(ع) دزدی کرد پناهنده به شد آمریکا و کانادای آن موقع! رفت پیش معاویه، آن موقع هر کس می‌خواست به انگلیس و کانادا و آمریکا برود پیش معاویه می‌رفت حضرت امیر(ع) پیغام دادند دستم به تو برسد با همان شمشیری تو را می‌زنم که هرکس را که زدم به جهنم رفت. اگر حسن و حسین را هم کار تو را می‌کردند و بکنند آن‌ها را هم با همین شمشیر می‌زنم. ولی حتماً با خودت گفتی که بیت‌المال مسلمین است ثروتمندترین حکومت جهان است،‌ ابرقدرت جهان است حالا یک گوشه‌اش را ما می‌خوریم کی به کی است به جایی برنمی‌خورد حتماً این را با خودت گفتی، ولی نفهمیدی آنچه که تو برداشتی لقمه‌ای بود که از دهان یک کودک یتیم گرفتی. این حقی بود که یک زن و یک مادری که خانواده‌اش سرپرست نداشت و چندتا یتیم داشت این برای او بود. برداشتی با خودت بردی. امام(ره) می‌گوید همّت مردم و تلاش مسئولین و این مسئله باید همگانی شود و "توّلی" و "تبرّی" و ولایت و برائت هردویش باید باشد. یک عده‌ای می‌گویند آدم نرمال قانونمند مؤدب و جلتنمن کسی است که فقط گاهی مؤدبانه پیشنهادی بکند و اعتراضی نکند و الا آدم نرمال کسی است که فقط پیشنهاد می‌کند اعتراض و نهی از منکر نباید بکند با همه دوست باشد به هیچ کس اعتراض نکند. بعضی‌ها این‌طوری هستند ما آدم‌های این‌طوری داریم که فقط حرف‌های خوب خوب می‌زنند ولی هیچ وقت طوری حرف نمی‌زنند که کسانی عصبانی شوند! در حالی که این خلاف دیدگاه شیعه است. شیعه می‌گوید باید با کسانی بپیوندی و با کسانی دربیفتی. جذب داریم دفع داریم. ملت‌ها و مظلومین باید جذب شوی و جذب کنی با ظالمین و خائنین باید درگیر شوی. باید بگویی درود بر... و مرگ بر... هردویش را بگویید. بعضی‌ها فقط درود بر می‌گویند. بعضی‌ها که آن‌قدر متملّق‌اند که درود بر همه می‌گویند و به همه می‌گویند درود بر تو، به هرکسی که می‌رسند. فراکسیون خاموشان و فراکسیون چاپلوسان. همیشه دوتا فراکسیون قوی هستند همه جا. همین ‌الان هم هستند نگاه می‌کنند که باد از کدام طرف می‌آید؟ ما آدم‌هایی را دیدیم زمان هر رئیس جمهور که می‌نشینند در همین شوراها و جاهای دیگر، هرچه او می‌گوید، می‌گویند بله بله! بعد تا او می‌رود و رئیس جمهور بعدی می‌آید باز با او مخالف است. چون رئیس جمهورها هر کدام می‌آیند کلاً با قبلی‌ها ضدند! باز او که می‌آید شروع می‌کنند او را تأیید می‌کنند و علیه قبلی فحش می‌دهند، باز این می‌رود بعدی می‌آید همین‌طوری! خب این خاموشان و چاپلوسان! در حالی که وظیفه هرکسی این است که هر کس سر کار است نقاط مثبت او را بگو و تأیید کن، تشکر کن، حمایت کن و نقاط منفی‌اش را هم در چشمش بایست و بگو. باید یک عده‌ای خوشحال بشوند و یک عده‌ای ناراحت. در نظام هم تربیتی و هم سیاسی اسلامی و شیعی، ولایت و برائت. یعنی هم درود بر و هم مرگ بر. هم آشتی و هم درگیری هردویش باید باشد. اصلاً شما نمی‌توانی طرف مظلوم باشی بدون این که با ظالم دربیفتی! بعضی‌ها فقط طرفداری می‌کنند درنمی‌افتند این هم خلاف است یعنی اگر ولایت خدا و اولیاء خدا را داری، ولایت و توّلی، خانه این‌ها از محبّت آن‌ها پر است آن وقت شما نمی‌توانی با مخالفین و دشمنان آن مواضع لبخند بزنی! هم به این لبخند بزنی و هم به آن‌ها لبخند بزنی! این‌ها نمی‌شود.

اصل دیگر این است که امام(ره) می‌گفت ما حکومتی را اسلامی می‌دانیم و برای تشکیل حکومتی مبارزه کردیم و این ملت هزاران هزار شهید داد – این‌هایی که می‌گویم عین عبارات‌شان است – که تمام کسانی که در سه قوه حکومت مسئولیت قبول می‌کنند باید هدف اصلی و تنها هدف‌شان خدمتگزاری به مردم بخصوص به ضعفا و فقرا و محرومین باشد. توجه اصلی‌شان باید به طبقات پایین جامعه باشد. به طبقات متوسط توجه کمتر، به طبقه اشراف توجه کمترتر! بیشتر توجه باید به طبقات پایین باشد و البته همه توجه باید به ملت باشد نه به جیب خودشان. امام(ره) می‌گفت اگر کم‌کم به سمت وضع رژیم سابق برویم که یک دسته بالا برایشان همه چیز فراهم باشد و جیب‌هایشان را پر کنند و یک دسته هم پایین، چند میلیون خانواده فقیر که زندگی‌شان را دوباره نتوانند تأمین کنند دولتی که به اسم اسلام و پرچم اسلام ادعا می‌کند که جمهوری اسلامی است و مرز آن با دولت‌های طاغوتی و سلطنتی و پهلوی و رژیم‌های وابسته به غرب کم‌کم برداشته می‌شود. مرز این‌جاست. امام(ره) می‌گوید وقتی می‌گوییم دولت اسلامی یعنی فرماندارها، استاندارها، شهردارها، وکیل‌ها، وزیران، مسئولین، همه‌شان باید فقط یک مدال داشته باشند و آن هم مدال خدمتگزاری به خلق. هرکس نوکرتر است مشروع‌تر است. هرکس زندگی‌اش با طبقه متوسط به پایین، و هرچه مقام بالاتر موقعیت زندگی‌ات و سبک زندگی‌ات پایین‌تر، هرکس در حد طبقه متوسط به پایین است آن‌ها مشروعیت دارند. امام(ره) گفت اگر دیدید مسئولین جمهوری اسلامی سطح زندگی‌شان دارد از متوسط جامعه فاصله می‌گیرد یعنی خانه‌ها و امکانات و زندگی‌شان دارد به سمت طبقه اشراف می‌رود این‌ها انحراف است و باید جلوی آن‌ها بایستید. این‌ها فاصله گرفتن از معیارهای جمهوری اسلامی است اگر دیدید مسئولین از طبقات ضعیف و محروم فاصله گرفتن، بین اشراف و سرمایه‌داران بزرگ می‌پِلکند با آن‌ها وصلت می‌کنند و با آن‌ها معمولاً رفت و آمد دارند باید اعتراض کنید این انحراف است. به شیوه‌های مختلف باید اعتراض کنید، باید سؤال کنید و باید آن‌ها را به دانشگاه بکشانید و در تریبون آزاد از آن‌ها سؤال کنید که آیا این‌ها واقعیت دارد یا نه؟ اگر دارد به چه حقی دارید این کارها را می‌کنید؟ می‌خواهید کاسبی کنید باید از حکومت بیرون بروید. کسی در حکومت اسلامی حق ندارد کاسبی شخصی بکند این‌جا شغل نیست. هرجا طبقات ضعیف و طبقات بالا هستند طبقات ضعیف را بر طبقات بالا مقدم کنید برخلاف همه جای جهان. بعد می‌گوید من نمی‌گویم از این طرف بی‌عدالتی کنید اما نکند کسی را به خاطر ثروتش یا ارتباطش نزدیک‌ترش با مسئولین و مدیران جلو بیندازید و مشکلات آن‌ها را حل کنید. چه کسانی در این جامعه فداکاران بودند؟ چه کسانی بیشترین شهدای انقلاب را دادند؟ چه کسانی در این دویست هزار و خورده‌ای شهید جنگ 95 درصد شهدا برای کدام طبقات بود؟ برای پایین شهری‌ها بود. اصلاً محلات اشرافی عمدتاً شهید ندادند. این‌ها جبهه نمی‌رفتند از همه هم بیشتر طلبکارند و بیشترین استفاده را هم دارند از امکانات اقتصادی می‌کنند. بیشترین غرولند را می‌زنند و کمتر کار می‌کنند. حضرت امیر(ع) در نهج‌البلاغه می‌گوید این اشراف و سرمایه‌دار‌ها از همه طلبکارترند،‌ همیشه از همه معترض‌ترند و از همه هم بیشتر می‌خورند. و این طبقات محروم هستند که کمتر می‌خواهند و بیشتر فداکاری می‌کنند. لذا حضرت امیر(ع) می‌فرماید مراقب باشید بین این توده پایین و آن خواص، صاحب قدرت و ثروت یک وقت نکند به سمت آن خواص بروید، یک وقت نکند به آن سمت غش کنید. اگر قرار است غش کنید به این سمت غش کنید. ببینید این‌ها ملاک‌هاست شما باید به این‌ها توجه داشته باشید و این مسئولین را زیر نظر داشته باشید انتخابات نزدیک است. بررسی کنید ببینید این‌ها چطوری بودند؟ دو ماه دیگر انتخابات است باز چطوری می‌خواهید رأی بدهید و چه کار می‌خواهید بکنید؟ این بحثی که می‌گویم به جناح‌ها مربوط نیست. امام(ره) می‌گوید روی عدالت، می‌گوید فداکاران چه کسانی هستند؟ اغلب این خانواده‌های شهدا و جانبازان، مفقودین و اسرا را ببینید بزرگترین فداکاری‌ها را کردند اغلب‌شان هم خانواده‌های متوسط به پایین و محروم هستند و اغلب این‌ها حتی یک بار چیزی از حکومت نخواستند. نیازهای مادی و حوزه رفاه، همت‌شان از این حرف‌ها بالاتر بوده است ولی حکومت وظیفه دارد هرچه ذوق و استعداد دارد توان دارد بکار ببندد که به این تیپ و به این اقشار و به این خانواده‌ها خدمت کند و به آن‌ها بگوید که ما شعور داریم شما خودتان را فدای این مردم کردید شما شوهرها و بچه‌هایتان فدای این مردم شدند، فداکاری کردید وقتی بقیه ایستاده بودند و ور و ور نگاه می‌کردند و می‌گفتند چرا ما برویم؟ بچه‌های شما جلو رفتند و توی آتش سوختند اغلب‌شان هم خانواده‌های محروم هستند آخرش هم باز این‌ها بدهکارند، شما طلبکارید، آخرش هم باز اشراف و طبقات مرفه، باز او غرولند می‌زند و شکایت می‌کند باز این باید چوبش را بخورد آن نانش را بخورد! این‌ها یادگاران هدایت و نور هستند خدمت بی‌منت به این‌ها بکنید هرچه این ملت دارد از برکت جهاد این شهدا و ایثارگران و این خانواده‌های ضربه خورده و فداکار است و بسیاری از این‌ها مناعت طبع دارند، بزرگوارند، اخلاق کریمه دارند، در مشکلات زندگی به حکومت مراجعه نکردند و حتی سهم خودشان را نگرفتند مراجعه‌شان حداقل بوده ولی باید حواس‌تان باشد که طبقات محروم باید بر اشراف مقدم باشند. یکی از چیزهایی که باید نظارت کنید. اگر یک جایی را می‌بینید که در مسئولین ما، قوای سه‌گانه، در قاضی‌ها، قوه قضائیه، در دولت و مجلس، یا در نظامی‌ها، در سپاه، در ارتش، هرجا ببینید کسانی به سمت زندگی‌های اشرافی رفتند و سالی ده‌تا سفر تفریحی با خانواده، خارج، داخل و... ده تا خانه، ماشین، این‌ها یا دارند فاسد می‌شوند یا فاسد شدند! باید استیضاح‌شان کنید باید نهی از منکر کنید و جلوی آن‌ها بایستید و بگویید این یعنی تغییر ماهیت انقلاب.  از همان 16 آذرماه 1332 تا الآن، آن روز دانشجوی مسلمان ملی استقلال‌طلب یک‌جور در صحنه بود، 16 آذر 32 و قبل و بعدش. آن موقع وظیفه‌شان این بود با اربابان آمریکایی انگلیسی که کودتا کردند و ایران را دوباره بعد از کودتا، ربع قرن غارت کردند 7- 8 میلیون بشکه در روز را غارت کردند و به شهرهای خودشان بردند و کاخ‌های سرمایه‌داری خودشان را آباد کردند آن موقع وظیفه دانشجوی ما چه بود؟ همان درگیری با رژیم کودتا و اربابان آمریکایی انگلیسی بود اصلاً شعار بچه‌ها در آن موقع علیه آمریکا و انگلیس و علیه پهلوی بوده است. حالا در این شرایط که 66 سال از آن موقع گذشته، این ملت گام‌های بلندی با آن برداشته، کارهای بزرگی کرده، حالا ما یک وظایف دیگری داریم. من در این باب که بحث مردم‌سالاری و نظارت است 1) آن گام‌هایی که برداشتیم چه بود؟ 2) گام‌هایی که الآن باید برداریم چیست؟ گام بزرگی که توسط نسل قبل از شما پدر ومادرهای شما در 40 سال پیش برداشته شد یک گام کاملاً استثنایی بوده، یعنی در تمام جهان نظیر نداشته است اولین ملت، این ملت بوده که این کار را کرده است. هیچ کشوری در جهان انقلابی مثل انقلاب 57 با حضور میلیون‌ها مردم، یک سال، هر هفته و گاهی هر روز شهید بدهند، درگیری، پی‌درپی و بدون جنگ مسلحانه و بدون خشونت متقابل یکطرفه گلوله خوردند و آمدند. 60- 70 هزار مستشار آمریکایی، انگلیسی و اسرائیلی در ایران و تهران بود. شما می‌دانید رؤسای دانشگاه‌ها را بدون اجازه سفارت آمریکا و انگلیس نمی‌توانستند تعیین کنند. لیست وزرا و لیست وکلا، انتخابات بود ولی انتخابات قلابی اصلاً انتخابات نمی‌شد. لیست وزرا و وکلاء را باید سفارت آمریکا و انگلیس و اسرائیلی‌ها تأیید و اجازه می‌دادند! بعد آن‌ها سهمیه داشتند و شاه می‌گفت اجازه هست این‌ها وزیر و وکیل شوند می‌گفت بله. بعد می‌گفت به جای فلانی و فلانی، این سهمیه فلانی را بگذارید. کشور این‌طوری بوده. صدا و سیمایش، ارتش آن، ژنرال ما جلوی گروهبان آمریکایی باید تعظیم می‌کرد و از او اطاعت می‌کرد. نفت ما، صدا و سیمای ما،‌ مطبوعات،‌ هنر، تلویزیون، ارتش، همه چیز، ساواک، شکنجه‌گران ساواک مدام باید به واشنگتن، لندن، تل‌آویو می‌رفتند و آخرین روش‌های شکنجه را آموزش می‌دیدند که چطوری روی منقل بسوزانیم، چطوری ناخن بکشانیم، چطوری توهین کنیم، چطوری به افراد تجاوز کنیم، چطوری کسی را بیاورند و جلوی او به زن و دخترش و به مادرش اهانت کنند، ‌همه این‌ها را آموزش می‌دادند، این‌ها متخصص بهترین شکنجه‌ها، انواع و انحاء و مدرن‌ترین شکنجه را می‌دیدند، شکنجه را هم مدرنیزه کرده بودند! مدرن‌ترین روش‌های شکنجه را یاد می‌دهند. این کشور، کلاً توی مشت آمریکایی‌ها انگلیسی‌ها و اسرائیلی‌ها بود. همین VOA و BBC و تل‌آویو این‌جا حاکم مطلق بودند. خب این ملت بیرون‌شان کرد. می‌خواهند برگردند. این اصل مسئله است. نسل شماها که آن شرایط آن زمان‌ها را ندیدید. اتفاق بزرگی که افتاد برای اولین بار در تاریخ ایران و در این منطقه یک جمهوری واقعی تشکیل شد. ایران که همیشه سلطنتی بوده، اولین بار جمهوری به دست مرجعیت شیعه و با پرچم اسلام اتفاق افتاده است. این یک. دوم؛ در جهان معاصر، جمهوریت و اسلامیت یک‌کاسه تعریف شد به این معنا که کل مسئولین را مردم باید با انتخابات انتخاب کنند ولی با شرایط اسلامی و در چارچوب ارزش‌های اسلامی. همین‌طور که در یک رژیم لیبرال، مسئولین همه باید تابع ایدئولوژی لیبرال باشند در یک رژیم لیبرال سرمایه‌داری کمونیست را نمی‌آورند رئیس جمهور بکنند. خلاف ایدئولوژی‌شان است. در نظام لیبرال دموکراسی می‌گویند دموکراسی و انتخابات در چارچوب لیبرالیزم. در سوسیال دموکراسی، می‌گویند انتخابات جمهوریت، پارلمان، مردم‌سالاری در چارچوب ارزش‌های کمونیستی و سوسیالیستی. در رژیم سوسیالیستی که طرفدار سرمایه‌داری را نمی‌آورند رئیس جمهور رئیس سوسیالیستی بکنند اگر بکنند که انحراف و کلاهبرداری است. اصلاً مسخره است. خب در جمهوری اسلامی هم مثل همان جمهوری‌ها حاکمان آن با جمهوری و رأی مردم باید انتخاب شوند اما در چارچوب ارزش‌های نه لیبرال، نه مارکسیستی، نه فاشیستی بلکه اسلامی. این اولین بار در ایران چنین ایده‌ای مطرح شده است یعنی در تاریخ معاصر ما حتی یک رژیم مشابه با این ساختار نداشتیم. این اولین ایده‌پردازی و اولین خط‌شکنی بوده، این یک ابداع کامل جهانی و یک نوآوری در حوزه فلسفه سیاسی بود. البته قبل از ما، جمهوری اسلامی بوده، یک کشور جمهوری اسلامی ما داشتیم همین پاکستان؛ ولی به معنی واقعی کلمه، نه جمهوری بوده نه اسلامی! جمهوری نبوده چون کودتا بوده و همیشه ارتش حاکم بوده، هنوز هم آن‌جا ارتشش حاکم است و پشت سر ارتش هم آمریکا و انگلیس است. جلوی صحنه انتخابات است. و لذا هر چندتا انتخابات یک بار کودتا می‌کنند. اصلاً رئیس‌جمهورهایشان همه با کودتا می‌آیند. ترکیه و پاکستان که غربی‌ها گفتند اولین نمونه‌های جمهوری دموکراسی در منطقه خاورمیانه گفتند ما این‌ها را درست کردیم، پاکستان ترکیه و اسرائیل. این‌ها این‌طوری‌اند. اصل اول قانون اساسی بعد از انقلاب آمد نوع حکومت را بیان کرد که این نظام جمهوری است یعنی تمام مسئولین این حکومت باید با رأی مردم انتخاب بشوند انتخابات یک مرحله‌ای یا دو مرحله‌ای. این‌ها در تاریخ ایران بی‌سابقه بوده، در منطقه هم ما هیچ کدام در این کشورها، انتخابات هنوز به این معنا نداریم. می‌گوید که حکومت ایران جمهوری اسلامی است و در بند 8 اصل سوم قانون اساسی که وظایف دولت را دارد مشخص می‌کند می‌گوید این حکومت باید مدام زمینه مشارکت عامّه مردم را در تعیین سرنوشت خودشان، سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی‌شان تأمین کند. اصل 6 قانون اساسی بعد از انقلاب، می‌گوید تمام امور کشور باید با اتکاء به آراء عمومی اداره بشود از راه انتخابات. رهبری با انتخابات تعیین می‌شود. دوتا راه برای انتخاب رهبر در قانون اساسی آمد. یکی انتخاب مستقیم توسط مردم اگر شرایط طوری است که مثل امام(ره) که کل ملت یک مرتبه پشت امام آمدند. خب امام(ره) چگونه رهبر شد؟ با صندوق رأی که نبود، انتخابات صندوق رأی نبود، غیر مستقیم هم نبود کل ملت مستقیم به صحنه آمدند و گفتند تا خون در رگ ماست خمینی رهبر ماست، تا آخر هم پای آن ایستادند. این یک روش است که اگر ملت به یک رهبری اجماع کردند ملت مستقیم انتخاب کردند. این روش است که در مورد امام(ره) این‌طوری بود. بعد اما نمی‌شود همیشه منتظر باشیم که این اتفاق بیفتد. وقتی سیستم تشکیل شد نظام، شما باید راه حل قانونی داشته باشید. انتخاب دو مرحله‌ای، رهبری توسط مردم. رئیس دولت و قوه مجریه که نود درصد امکانات حکومت دولت است، رئیس جمهور است بیش از 90 درصد، کل پول مملکت. همه چیزش. با رأی مستقیم ملت باید بیاید. کار مجلس که قانون‌گذاری و نظارت بر دولت است با رأی مستقیم ملت باید بیاید. قوه قضائیه هیچ جای دنیا با انتخابات نیست نباید هم باشد، هیچ جای جهان قوه قضائیه را با صندوق رأی تعیین نمی‌کنند چون خلاف فلسفه قضاوت و کارکرد قضاوت است. هیچ جای دنیا. ولی غیر مستقیم وقتی که هم رهبری و هم مجلس تعیین می‌کنند و عملاً در قضیه دخالت دارند این هم باز انتخاب مردم باواسطه می‌شود. مدیریت شهر و روستا، یعنی شورای انتخابات شورای شهر و روستا باز با انتخاب مردم باید باشد. خب پس قانون اساسی ما می‌گوید کل حاکمان و حاکمیت باید با رأی ملت تعیین بشوند با کدام شرایط؟ با شرایط و ضوابط اسلامی نه لیبرالیستی. نه کمونیستی، نه فاشیستی. نه داعشی.

پس، عنوان بحث مردم‌سالاری دینی است، ساختارهای مردم‌سالاری دینی در قانون اساسی چیست؟ انتخاب رئیس جمهور، نمایندگان مجلس، همه شوراها و برخی از مسائل کشور از راه همه‌پرسی در مواردی که طبق قانون اساسی در چارچوب قانون و طبق همان ضوابط باشد. مهم‌ترین مصداق جمهوریت نظام‌ها همین است که مردم یک چنین حق اختیار و رأیی داشته باشند و حق نظارت. بعد یک نوآوری و اتفاق دیگر. شما می‌دانید در تمام جهان تنها کشوری که قانون اساسی‌اش به رأی و رفراندوم مردم گذاشته شده، کدام کشور است؟ فقط ایران است. هیچ کشوری در غرب و شرق عالم، قانون اساسی‌اش را به رفراندوم و رأی مستقیم ملت نگذاشته، فقط ایران و امام(ره) بعد از انقلاب گذاشته است. هیچ رژیمی در جهان، همین الآن دموکراسی و غیر دموکراسی، خودش را حتی یک بار به رأی مردم نگذاشته و نمی‌گذارد که مردم شما اصلاً من را می‌خواهید یا نمی‌خواهید؟ اصل رژیم را؟ هیچ جا نیست، هیچ رژیمی. می‌گویند ما به هر شکلی آمدیم یا کودتا، یا شورش، یا اشغال یا انتخابات یا هر چی. ما آمدیم حالا در چارچوب ما بله، نماینده بفرستید بحث کنید. همه جای دنیا دموکراسی هست همه جا همین‌طور است  دوم؛ هیچ کشوری در جهان – تا جایی که بنده مطالعه کردم حالا اگر کسی خلاف آن را می‌داند بیاید به من بگوید – هیچ کشوری در جهان، نوشتن قانون اساسی‌اش را به دست نمایندگانی که مستقیم با رأی ملت تعیین بشوند نگذاشته است فقط جمهوری اسلامی. همه این‌ها ساختار دارند، ساختارهای حاکمیتی که ممکن است رئیس جمهور آن، یا نمایندگان مجلسش با رأی مردم انتخاب شدند آن‌ها تصمیم می‌گیرند و گرفتند که قانون اساسی بنویسند کی بنویسد و چی بنویسد! اصلاً به رفراندوم نگذاشتند، حتی خود آمریکا که می‌گوید به این شکل اولین نوع قانون اساسی، آمریکا و رئیس جمهورش هم با رأی مستقیم مردم نیست قانون اساسی‌اش هم نه کسانی که نوشتند نمایندگان مستقیم مردم بودند نه قانون اساسی‌اش حتی یک بار به رأی مردم گذاشتند. با جنگ‌های داخلی سر کار آمد، ایالت‌های شمالی و جنوبی با هم جنگیدند یک میلیون خودشان همدیگر را کشتند حکومت جدید جمهوری تشکیل شده، با رفراندوم نیامدند اصلاً انتخاباتی در آمریکا نبوده! حکومت آمریکا با انتخابات دموکراسی نیامده، فرانسه که می‌گویند پدر جمهوریت است حکومت فرانسه بعد از انقلاب فرانسه با انتخابات نیامده، با انقلاب و شورش و جنگ داخلی آمد. همین انقلاب فرانسه که می‌گویند پدر دموکراسی و لیبرال دموکراسی و حقوق بشر است، این‌ها ظرف کمتر از یک سال حدود 80 هزار نفر از مخالفین‌شان را با گیوتین در خیابان‌های پاریس و شهرهای دیگر گردن‌شان را قطع کردند. این‌ها که شعار نفی خشونت و دموکراسی و حقوق بشر می‌دهند. 80 هزار ظرف کمتر از یک سال. فقط یک نمونه می‌گوید حدود 3- 4 هزار مخالفین خودشان را گرفتند سوار کشتی کردند بردند توی دریای مانش، وسط آب این‌ها را زنده زنده توی اقیانوس خالی کردند. این کارها را کردند. اصلاً انقلاب فرانسه با دموکراسی و انتخابات سر کار نیامده! حکومت آمریکا که می‌گویند اولین جمهوری جدید مثل فرانسه است این‌ها با انتخابات نیامدند نه قانون اساسی‌شان با رأی مردم بوده نه خود رژیم‌شان با رأی مستقیم همه مردم نبودند. انگلیس که هنوز سلطنتی است قانون اساسی ندارد، می‌دانید که انگلستان قانون اساسی ندارد هنوز سلطنتی و شاهنشاهی است ولی می‌گویند این پدران ایدئولوگ‌های دموکراسی و سلطنت مشروطه و مشروطیت هستند. رژیم انگلیس، ارکان اصلی قدرت که دست ملکه است ارکان دیگرش هست، این‌ها هیچ کدام با رأی مردم نه آمدند و نه الآن با رأی ملت هستند. دیگر؟ هیچ انقلابی بخصوص انقلاب‌ها که پشتوانه مردمی اجمالاً داشتند هیچ انقلابی بعد از پیروزی نه انتخابات برگزار کرده و نه قانون اساسی نوشته، فقط یک انقلاب این کار را کرده و آن امام(ره) و انقلاب اسلامی است. بروید این‌ها را ببینید. انقلاب فرانسه، انقلاب روسیه، انقلاب چین، انقلاب کوبا، هیچ کدام از این‌ها بعد از این که پیروز شدند انتخابات برگزار نکردند. قانون اساسی تا مدتی ننوشتند و نداشتند چه برسد که به رأی ملت بگذارند. فقط انقلاب اسلامی امام(ره) این کارها را کرد. دقت کنید مردم‌سالاری دینی، این‌ها کارهای مهمی است. چون فقط درگیر کارهای فنی و ریاضی و مهندسی هستید. تازه اغلب دانشجویان علوم انسانی‌مان هم این چیزها را اصلاً نمی‌دانند می‌خوانند امتحانات‌شان را می‌دهند و خیلی از این چیزها را اطلاع ندارند. این که مردم در اصل تعیین حکومت حق انتخاب و رأی دارند. حکومت اسلامی، حکومت مردمی،‌ مردمی‌ترین حکومت باشد. شما می‌دانید حتی یک انتخابات ما در این 40 سال تعطیل نشد. در بدترین شرایط جنگ که شهرهای ما زیر موشک و بمباران بودند، بمب‌ها و موشک‌هایی که همین آمریکا و شوروی و انگلیس و فرانسه می‌زدند و پولش را هم همین رژیم آل سعود و قطر و امارات و کویت و بحرین پولش را می‌دادند. نیروهایش هم از 10- 20 کشور سرباز می‌آوردند. از سودان، مصر، مزدور، این طرف و آن طرف، در جنگ بچه‌های ما از 10- 20 کشور اسیر گرفتند و در محاصره مطلق بودیم اصلاً سلاح نداشتیم. من یادم هست والفجر 8 که ما غواص بودیم می‌خواستیم از اروندرود برای شهر فاو رد شویم مسئول ما که بعداً شهید شد گفت برادرها لباس‌های غواصی را پوشیده بودیم می‌خواستیم وارد آب شویم، با سرعت 80 تا 100 کیلومتر اروند به سمت خلیج فارس حرکت می‌کرد که بچه‌ها دقیق محاسبه کرده بودند باید با چه زاویه‌ای به آن سمت برویم که آب ما را این‌جا بزند، کجا به خط بزنیم که هر تیم غواص کدام سنگر را باید بزند از کدام پنجره باید نارنجک بیندازیم و وضعیت‌های عجیبی که بود. خب آن مسئول ما که بعداً هم شهید شد گفت برادرها یک طوری تیر بخورید که این لباس‌های غواصی سوراخ نشود چون به سختی گیر آوردیم تحریم هستیم که تا شهید شدید از تن‌تان در بیاورند یکی دیگر بپوشد وارد عمل شود. شوخی که پشت آن جدی بود این وضعیت ما در این 8 سال بود یک جنگ جهانی بود همین‌ها بودند آن وقت در آن شرایط امام(ره) می‌گفت انتخابات نباید تعطیل شود یعنی زیر موشک انتخابات مجلس و ریاست جمهوری می‌گفت باید برگزار شود. چون این کشور، حکومت ذره‌ای بین مردم و حاکمیت نباید فاصله بیفتد که مردم بگویند این آن‌جاست ما این را انتخاب نکردیم. این وضعیت مردم‌سالاری بوده که قانون اساسی را مردم تصویب کنند. قانون اساسی یعنی چه؟ یعنی نوع حکومت، دین، مذهب، قوای حاکمیت، حقوق مردم، سیاست خارجی، عمده سیاست‌های فرهنگی، اجتماعی، نظامی، سیاسی، همه این‌ها را باید نمایندگان مردم بنویسند و خود مردم هم دوباره رأی بدهند. حتی آخر عمر امام که بخش‌هایی از قانون اساسی تجدیدنظر شد دوباره امام گفت قانون اساسی تجدیدنظر را باید به رأی مردم بگذارید. هیچ جا دنیا چنین اتفاقی نیفتاده، اصلاً چنین دموکراسی و مردم‌سالاری‌ای نیست. این‌طور اعتماد به مردم هیچ‌جا نبوده! خبرگانی که رهبری را انتخاب می‌کنند خبرگانی که قانون اساسی را نوشتند باید مردم انتخاب کنند البته طبیعی است که در چارچوب یک شرایطی. همه دموکراسی‌های دنیا نماینده‌هایشان در چارچوب شرایط خودشان تعیین می‌شود ولی بدون چارچوب که نیست. انتخاب شخص اول که رهبری است در اصل 107 قانون اساسی می‌گوید دو صورت است یکی انتخاب بی‌واسطه و مستقیم توسط مردم مثل امام. یکی انتخاب دو مرحله‌ای توسط نمایندگان مردم در خبرگان. رئیس جمهور عالی‌ترین مقام اجرایی کشور که کل کشور در واقع دست رئیس جمهور است. بقیه قوا هرگز امکانات و اختیارات‌شان به اندازه رئیس جمهور نیست. رئیس جمهور یعنی همه کاره پول و اقتصاد و تصمیم‌گیری‌ها در کشور با رأی مستقیم ملت. اصل 114 قانون اساسی واگذاری حق رئیس جمهور به مردم. کل ساختار حاکمیت یعنی غیر از قانون‌گذاری رأی اعتماد به وزرای کابینه، نمایندگان مردم باید این کار را در مجلس بکنند. نمایندگان ملت حق دارند رئیس جمهور و وزرا را استیضاح کنند و عزل کنند. بودجه کل کشور را نمایندگان ملت در مجلس باید تأیید و تصویب کنند و الا قانونی نیست. این‌ها همه دخالت و نظارت ملت است مردم‌سالاری است ضمن این که خود رئیس جمهور را هم مردم انتخاب می‌کنند. حالا بعضی از دوستان می‌گویند حالا ما اگر نخواهیم فلان دولت یا فلان شخص باشد باید چه کار کنیم؟ هیچی رأی دادیم یا اکثریت رأی دادند باید 4 سال رأی دادند باید صبر کنید، دموکراسی در دنیا معنی‌اش این است نمی‌توانی وسطش بازی را بهم بزنید. بله حق دارید نقد کنید، سوال کنید، نهی از منکر کنید ولی باید تا انتخابات بعدی صبر کنید این قانون همه دموکراسی‌های دنیاست مگر این که آن دولت، آن مجلس، آن حاکمیت، آن دستگاه قضایی دچار فساد بیّن و خیانتی بشوند که به هیچ وجه قابل تحمل نباشد و نقض صریح قانون اساسی بطور علنی باشد مثل رئیس جمهور اول بعد از انقلاب که رسماً صریح جلوی قانون اساسی ایستاد و شمشیر را از رو بست و داشت جنگ داخلی راه می‌انداخت. آن‌جا مردم، مجلس، نماینده‌های مردم آمدند او را عزل کردند. امام(ره) هم گفت نماینده‌های مردم عزل کردند من هم تأیید می‌کنند. چون بعضی‌ها می‌گویند عزل و عدم کفایت و استیضاح و... نمی‌شود که هر چند بار دولت و مجلس‌ها را وسط‌هایش پشیمان شوید! بالاخره باید 4 سال – 4 سال انتخابات است باید تا انتخابات بعد صبر کنید باز انتخابات بعد اکثریت اگر به همان افراد رأی دادند هیچی باز باید تحمل کنید. دموکراسی یعنی همین. هم اشتباه سال 88 را نباید کرد که طرف مثلاً در تهران بیشتر رأی آورده فکر می‌کند در کل ایران بیشتر رأی آورده! بعد باور نمی‌کند که 11 میلیون رأی کمتر آورده و در اغلب مناطق، شهرستان‌ها و روستاها محرومین به این مثلاً رأی ندادند باور نمی‌کند یا باور می‌کند ولی تجاهل می‌کند می‌ایستد که بازی را بهم بزند که انتخابات را باطل کنید. خب باطل کنیم دفعه بعد انتخابات کردیم شما بردید، آن یکی دیگر که باخته باز می‌گوید باطل کنید! دفعه بعد دوباره باختی، باز آن دفعه هم می‌گویید باطل کنید! باطل کنید یعنی کلاً جمهوریت را باطل کنید. انتخابات بی‌انتخابات. رهبری سال 88 از شخص خاصی حمایت نکرد از انتخابات و صندوق رأی و از جمهوریت دفاع کرد. وگرنه ما دیگر نمی‌توانستیم انتخابات برگزار کنیم اگر آن‌جا تسلیم می‌شد چو بعد از آن هر انتخاباتی می‌شد بازنده می‌گفت آقا باطل کن. می‌گفتیم نه باطل نمی‌کنیم می‌گفت چطور سال 88 باطل کردید؟ با این که مدرکی نبود با 11 میلیون رأی فاصله چطور باطل کردید الآن هم باز باید باطل کنید! دیگر جوابی نداشتیم فاتحه جمهوریت خوانده بود. حالا از این طرف، یک عده‌ای الآن این دولت را قبول ندارند می‌گویند این‌ها اقتصاد مملکت، سیاست خارجی ما، عزت ما، همه چیز ما را نابود کردند. ما نمی‌خواهیم. خیلی خب نمی‌خواهید نخواهید ولی نمی‌توانید بگویید آقا انتخابات بی‌انتخابات. بالاخره اکثریت به این دولت و به این مجلس رأی دادند باید 4 سال‌شان تمام شود انتقاد حق دارید بکنید، اعتراض هم حق دارید بکنید به روش قانونی، اما نمی‌توانید زیر میز بزنیم! هیچ جای دنیا این را نمی‌پذیرند. اما اعتراض، روش اعتراض و زمینه اعتراض قانونی باید باشد. ببینید مردم‌سالاری دینی، قانون اساسی ما می‌گوید نمایندگان مردم، حق دارند در تمام امور کشور بدون استثناء تحقیق و تفحص کنند هیچ قرارداد و توافقی در کشور نباید با خارج از کشور تصویب شود الا این که نمایندگان مردم باید تأیید کنند. حالا ما بعضی‌ها را داریم... می‌دانید بیشترین قراردادهای خارجی از اول انقلاب تا حالا طبق یک نقل، در همین چند سال شده است و بعضی از مسئولین می‌گویند این‌ها محرمانه است! محرمانه از کی از ملت؟ محرمانه از دشمن باید باشد نه از ملت. سؤال این است که آیا تمام این قراردادها در مجلس قانون اساسی رفت و تصویب شد و شورای نگهبان تصویب کرد یا نه؟ تصویب کل عهدنامه‌ها و موافقتنامه‌های بین‌المللی را نمایندگان مردم باید انجام بدهند، مردم‌سالاری یعنی این. خطوط مرزی اگر بخواهد یک میلی‌متر این طرف و آن طرف بشود بر اساس یک قرارداد با یک کشور همسایه حتی بعد از جنگ، تا نمایندگان ملت نظر ندهند و اجازه ندهند امکان ندارد. حکومت نظامی هیچ کس نمی‌تواند برقرار کند بدون تأیید نمایندگان ملت. هیچ وام خارجی نمی‌توانی بدهی و نمی‌توانی بگیری بدون تأیید نمایندگان ملت. طبق قانون اساسی بدون اجازه نمایندگان مردم در مجلس نمی‌توانی کارشناس و مستشار خارجی استخدام کنی. انواع و اقسام. این‌ها ده‌ها ارکان جمهویت است که از صادقانه‌‌ترین ورژن‌های جمهوریت و دموکراسی‌های مردم‌سالاری در قانون اساسی ماست البته در چارچوب قانون اساسی و ارزش‌های اسلامی که همه جای دنیا یک چارچوبی دارند.



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha